افسانه زیرکی ز سر بیرون کن
از عقل بکاه و بر جنون افزون کن
وقتی دل و جان را بسپاری بر عشق
خود عشق بگوید که چه باش و چون کن
- ۰ نظر
- ۱۶ شهریور ۰۱ ، ۱۹:۴۷
افسانه زیرکی ز سر بیرون کن
از عقل بکاه و بر جنون افزون کن
وقتی دل و جان را بسپاری بر عشق
خود عشق بگوید که چه باش و چون کن
دنیا که دل بشر از عشقش ریش است
چون نیک نظر شود زبانش نیش است
باید که به آب زر نوشت این جمله ،
هر چوب که میخورد کسی از خویش است .