ای عشق بیا مرا بخود مفتون کن
لیلا بنما ، از عشق او مجنون کن
دیوانه کن و بکوچه هایم بفرست
بازیچه بچّه ها و دل را خون کن.
- ۰ نظر
- ۲۶ آبان ۰۲ ، ۰۷:۳۸
ای عشق بیا مرا بخود مفتون کن
لیلا بنما ، از عشق او مجنون کن
دیوانه کن و بکوچه هایم بفرست
بازیچه بچّه ها و دل را خون کن.
تو چون طوفانی و من مثل کاهی
چنان دریا توئی من بوده ماهی
خدایا ریشه ی غم را بخشکان
بده برباد چون سوزی به آهی .
امّید که سفره ها پر از نان باشد
محفوظ ز دست واهمه جان باشد
در پهنه ایران عزیز همواره ،
اظهار عقیده سهل و آسان باشد.
۱۲ : هموطن از تو همیشه گفتگوست
خانه صاحبخانه را در جستجوست
از عقاید طرح کن با افتخار
پا به هر سوئی گذاری بوده دوست
۱۱ : از برای خانه بدخواهی نکن
چاله ها را بهر خود چاهی نکن
روبرو ساحل تماشا کردنیست
قدر خود را کمتر از کاهی نکن
۱۰ : در وطن آزاد اظهار نظر
شخصیت دارد در اینجا هر نفر
گربیائی راه تو هموار و باز
زندگی در خانه باشد بی خطر
۹ : ای که کردی ترک میهن این زمان
دارم حرفی من به تو از عمق جان
جای تو در خانه ات خالی بود
کشور خود را برای خود بدان
۷ : کشور ایران عجایب کشوریست
مرز و بومش پهنه ی پهناوریست
امر آبادانیش طولانی است
میشود آباد ، از بنیه قویست
۶ : مردم ایران زمین یار شما
مهربانند و کمک کار شما
گام اوّل از شما یک یاعلی
مردو زن یاور و غمخوار شما
۱ :عدّه ای از ما شده غربت نشین
گشته با دوری و رنج آن عجین
باد سرد و تلخ غربت می وزد
میهن از داغ جدائی ها غمین
تلخ است حال همه ،حال روزگار
باید نشسته ، بگویم مرا چکار ؟
باید نگویم اینکه ، فقیرند مردمان؟
باید نگویم از رُخ زرد و تنِ نزار ؟
#احمد_یزدانی
ای زنده اندیشی که گورت کاخ آباد است .
در کبریای روح عالم خاطرت شاد است
در سایه سار ارغوانت زندگی جاریست
روح خردمندی تو زیباترین یاد است .