در بهاری که کرونای روانی باشد
گفتگوی وطن از رنج گرانی باشد
نتوان گفت ز خندیدن و شادی زیرا
پهنه ی هستی ما جنگ جهانی باشد .
- ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۱۱
در بهاری که کرونای روانی باشد
گفتگوی وطن از رنج گرانی باشد
نتوان گفت ز خندیدن و شادی زیرا
پهنه ی هستی ما جنگ جهانی باشد .
موش بی وفا تو بودی
سال شوم ما تو بودی
خنده های مارو بردی
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
خوشی ما رو ربودی
پر سر و صدا تو بودی
انبارا رو خالی کردی
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
دلخوشی رو کردی سردی
رحمی به کسی نکردی
ارزونیا شد گرونی
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
جُویدی و جویدی
ته کاسه رو لیسیدی
خدا تورو لعنت کنه
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
دل همه رو شیکوندی
سر انگشتت رقصوندی
کار تو شده جدائی
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
خونارو تو شیشه کردی
بدیا رو پیشه کردی
سوغات تو درد و نکبت
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
هرچی بدی رو اُوردی
شادیای مارو بردی
روز خوش نبینی هرگز
بری گُم بشی الهی
بری گُم بشی الهی
سالی که گذشت ، سال موش و کرونا
شد پاره همه جای همه از هر جا ،
امسال که سال گاو باشد وَ بلا
ایوای ز دست شاخشان ، واویلا .
کوتِوال خندان
دیوار شکسته و سلیطه چو همند
در سایه شان نرو تو را می شکنند
تنها هنری که ایمنی می بخشد ،
باید بگریزی که به گردت نرسند .