اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تور» ثبت شده است

از (آخرین وسوسه های مسیح)
نیکوس کازانتزاکیس
.
وضع دریا عبرت عالم بُوَد
با خردمندی خطر ها کم بُوَد
ماهی دریا بگوید ای خدا
حفظ کن از دام صیّادان مرا
من نگردم دست صیّادی شکار
کور کن او را و بر من رحمت آر
نیست ماهیگیر بیکار و دعا
میکند هر روز و شب نزد خدا
ای خداوند بزرگ و مهربان
کورکن ماهی بدام من رسان
میکند ماهی و گاهی تور کور
تا بچرخد با چنین وضعی امور.
#احمد_یزدانی

  • احمد یزدانی