گم شدم در خروش عالم خود
دیده در برزخم و تنها من
زشت و زیبای کرده هایم شد
بار بر شانه ها ، شکیبا من
کبر و خشم و خروش خود را من
کشته ام در هوای دنیا من
مهربانی گرفته ام از سر
گشته ام از بدی مبرّا من
فحش و بهتان و غیبت و تهمت
رفته در گور خود ، توانا من
زندگی شد دوباره رویش خوش
در شروعی دوباره روپا من
چون دوباره سلامتم آمد
برده زشتی بزیر پاها من .
- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۷:۳۸