اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

آتش جانم بمن گفت ببین سرخیم ،، شعله ورم باقیم سرد شوم نیستم

اشعار احمد یزدانی

تنگه ی واشیم و گردنه ی حیرانم
مستی نیمه شب و ذکر سحرگاهانم
ناز آواز بنانم ، هنر فرشچیان
شعر پروین و فروغم ، قدحِ قوچانم
مِی خوری باده فروشم ، دل عاشق دارم
بنده ای منتظرم ، کولی سرگردانم
برج میلاد نگاهم به جهان انسانیست
تخت جمشیدم و هر گوشه ای از ایرانم.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۳ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

کشور نخبه پرور است ایران
در تمام جهان سر است ایران
حیف و افسوس و ماتم و دردا
در تلاطم شناور است ایران .

  • احمد یزدانی

دستور زندگی شده مجازی

ماهواره میتازه به مثل تازی
زهره ی شیر و زور فیل تموم شد
بازی میشه با فرمول ریاضی
لشکر روبرو دیگه نداریم
روابط جهان شده سیاسی
جنگ میکنه پهپاد نقطه زن چون
عوض شده حال و هوا اساسی
قصّه ی سلم و تور توی کتاباس
خوندن اون میکنه ما رو راضی
حالا اساس کار جنگا دُکمَس
جواب نمیده دیگه هر تماسی
حمله میشه فقط به زور دکمه
ماهواره ها پایه ی هر قیاسی
راهو نشونمون میده با دقّت
جنگ میکنه هرکسی با لباسی
جز عدّه ای که کلّه پوک و دُگمن
با همه کرده مثل مهره بازی
وارد هارت و پورت و دعوا میشن
برای جنگ هر روزه دست به سازی
مثل چوب دوسر طلا خرابن
رفته بجنگ جت با اسباب بازی
باقی بجای جنگ نشست میزارن
نموده در مذاکره تراضی
باید قوی بود و نشست و حرف زد
میبره هرجا اصل بی نیازی
مفهوم واژه ها دیگه عوض شد
جنگو می بازه اصل ناترازی .

  • احمد یزدانی

موسی یزدانی

خون دل خورد و عرق ریخت بخاک
تا برآورد می از شاخه ی تاک
پدرم سرو کهن سال چنین
نام جاوید شد از روزی پاک .

موسی یزدانی پدرم

  • احمد یزدانی