- ۰ نظر
- ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۱۲
ای گل زیبای من زیباتر از فصل بهار
آمدی شد زندگی شیرین و دل خوش از تو یار
رفتی و آتش کشیدی عالم خوب مرا
مانده ام تنهاو غمگین در عزایت داغدار
صدای پای خیال تو در شبانه ی من
جنون گفتن از عشق تو بهانه ی من
تمام من شده از تو ، تو زندگانی من
تو هستی و سخن از تو همه ترانه ی من
برای من تو همه عالمی ، بهانه توئی
غم بزرگ دلم ، هق هق شبانه توئی
تمام من شده ای تو ، تو هستیم شده ای
خیال خاطر و رویای عاشقانه توئی .
چرا با من مخالف و چپ هستی
برایم یاد آغوش و تب هستی
تو را همواره می خواهم عزیزم
برایم چون چراغی در شب هستی
مرد میدان تو هستیم فقط ما شیطان
دشمن خونی تو بوده همه با دل و جان
بزمینت زده تا نقطه ی مرگت هستیم
یا تو آدم شده یا کرده تو را ما ویران .
امروز سرم به آسمان خورد چه خوب
اندوه دلم ز غُصّه اش مرد ، چه خوب
روز زن و روز مادر است شادی هست
شادی غم دل به گور خود برد چه خوب .
مردم همه در هجوم یک درد
باهم شده زن و کودک و مرد
چون لکّه ی ننک روزگارند
این قوم مرفّهین بی درد .
فیروزکوه عزیزم دل تو شاد
ناراحتی و مرض از تو دور باد
هرکس قدم برای تو برداشت سربلند
هرکس به رنج تو افزود خسته باد .